نفت، دیگر آن اسطوره بیرقیب توسعه نیست. این دیدگاه را دکتر ساسان صفریان، متخصص مدیریت و آیندهپژوهی انرژی، مطرح میکند. او معتقد است که جهان به سرعت به سمت انرژیهای پاک حرکت میکند و آینده تمدن بشری بر محور خورشید خواهد چرخید. این تحول، کشورهای نفتی را وادار به بازنگری در استراتژیهای توسعه خود کرده است.
افول جایگاه استراتژیک نفت: زنگ خطر برای کشورهای وابسته
صفریان توضیح میدهد که جایگاه استراتژیک نفت، مانند گذشته نیست و این تغییر، ریشه در کاهش وابستگی کشورها به نفت و حرکت پرشتاب آنها به سمت انرژیهای تجدیدپذیر دارد. حتی غولهای نفتی نظیر عربستان و امارات نیز به سمت توسعه انرژیهای پاک روی آوردهاند. آنها به خوبی دریافتهاند که ذخایر نفتی روزی به پایان میرسد و تکیه صرف بر نفت، نمیتواند آیندهای پایدار و مطمئن را تضمین کند.
از این رو، در تدوین راهبردهای بلندمدت کشورها، باید جایگاه نفت به تدریج به حوزههای جایگزین نظیر انرژیهای تجدیدپذیر، گردشگری و سایر صنایع با قابلیت ارزش افزوده بالا واگذار شود.

ایران: سرزمین آفتاب و فرصتهای بیپایان
ایران با اقلیم چهار فصل و بیش از ۳۰۰ روز آفتابی در سال، از ظرفیتهای بینظیری برای توسعه انرژی خورشیدی برخوردار است. به گفته صفریان، انرژی خورشیدی میتواند به سادگی جایگزین نفت شود و ایران پتانسیل آن را دارد که با بهرهگیری از منابع خدادادی، مسیر جایگزینی نفت را هموار کرده و از بحرانهای احتمالی آینده که نسلهای بعدی با آن روبرو خواهند شد، عبور کند. این تنوع اقلیمی، ایران را به یکی از کشورهای مستعد در زمینه انرژیهای تجدیدپذیر تبدیل کرده است.
الگوی توسعه پایدار: درسهایی از همسایگان نفتی
دکتر صفریان برای توسعه همزمان منابع نفتی و انرژیهای پاک، به الگوهای موفق کشورهای منطقه اشاره میکند: “باید به الگوهایی مانند عربستان و امارات اشاره کنم. این کشورها در واقع در حال اجرای بهترین الگوهای ممکن هستند.” عربستان با پروژههایی نظیر نئوم و امارات با طرحهای پیشرفته، مسیر توسعه پایدار را با تکیه بر انرژیهای نو دنبال میکنند. حتی قطر نیز در این مسیر گام برداشته است.
وی تأکید میکند که ایران نیز باید متناسب با وسعت کشور، اقلیم متنوع و آفتابخیز بودن اکثر نقاط، بخش قابلتوجهی از درآمدهای نفتی خود را صرف توسعه زیرساختهای انرژی تجدیدپذیر کند. هدف این است که در صورت پایان یافتن ذخایر نفتی، کشور دچار بحران جدی نشود و بتواند منابع جایگزین را به راحتی وارد مدار اصلی اقتصاد کند.
فراتر از خامفروشی: ضرورت توسعه صنایع بالادستی و پاییندستی نفت
برای دستیابی به درآمدهای پایدار نفتی، صفریان معتقد است که همزمان با تولید و فروش نفت، باید سایر منابع اقتصادی نیز توسعه یابند. این امر شامل توسعه صنایع بالادستی و پاییندستی نفت است: “نباید خود را به نفت خام وابسته نگه داریم. لازم است صنایع فرسوده خود را بهسازی و نوسازی کنیم و از دانش بومی و ظرفیتهای منطقهای بهره ببریم.”
او هشدار میدهد که بدون این استراتژی، صنعت نفت ایران در آیندهای نه چندان دور دچار فرسودگی شده، بازدهی لازم را از دست میدهد و حتی استخراج نفت با تکنولوژی فعلی، دیگر صرفه اقتصادی نخواهد داشت. از این رو، ایران نیازمند یک استراتژی مدون، فناورانه و بلندمدت است که بر پایه استفاده از فناوریهای نوین، شرکتهای دانشبنیان و ارتقای زیرساختهای نفتی استوار باشد.
چالش عقبماندگی و نیاز به سند راهبردی جامع
توسعه صنایع بالادستی و پاییندستی، کاهش خامفروشی و حرکت به سمت بهرهبرداری متنوع و ارزشافزوده بیشتر از نفت، ضرورتی غیرقابل چشمپوشی است. این دقیقاً همان کاری است که عربستان و امارات انجام دادهاند و حتی کشوری مانند عراق نیز شروع به حرکت در این مسیر کرده است، اما متأسفانه ایران در این زمینه عقب مانده است.
به باور صفریان، یکی از دلایل این عقبماندگی، نوعی روزمرگی در وزارتخانهها و نبود استراتژیهای کوتاهمدت، میانمدت یا بلندمدت مشخص است. او اظهار میدارد: “گویی مدیران ما صرفاً مهمانانی هستند که مدتی پشت میز مینشینند و بعد میروند. در ده سال اخیر، هیچ برنامه یا سند جامع و مؤثری از وزارت نفت ندیدهام. اگر هم سندی بوده، بیشتر حالت کاغذی و صوری داشته؛ چیزی برای اجرا و تحول واقعی در آن مشاهده نکردهام.”
این انتقاد، نشاندهنده لزوم تغییر رویکرد و تدوین برنامههای عملیاتی و بلندمدت برای گذر از اقتصاد تک محصولی و حرکت به سوی آیندهای پایدار و مبتنی بر دانش و انرژیهای پاک است. آیا میتوانیم در دهه پیش رو، شاهد تحولات اساسی در این بخش حیاتی از اقتصاد کشور باشیم؟